در این غزل حافظ به انسان یادآوری می کند که تمام امکانات برای عاشقی فراهم است و آنچه لازم است برای سفر به شهر عشق مهیاست، بنابراین قدم در راه بگذار و…
در ادامه سعی خواهیم کرد نکات، آرایه ها و معانی ابیات را توضیح دهیم.
بیت نخست:
کوی: محله
کوی عشق: اضافه تشبیهی، عسق به محله و کوی تشبیه شده است.
اسباب: آلات، وسایل.
معنی: ای دل با آنکه همه وسایل و مایه ها را در اختیار داری و هیچگونه کم و کسری نداری،آیا عاشق نمی شوی و کاری نمی کنی.
بیت دوم:
چوگان: چوبی که دسته آن راست و باریک و سرش اندکی پهن و خمیده است و با آن در بازی چوگان گوی را زنند.
چوگان حکم و باز ظفر: اضافه تشبیهی،
باز: پرنده شکاری.
معنی: حکم و فرمان مانند چوگان در دست هست اما گویی نمیزنی؟و اقدامی نمیکنی؟ پیروزی و کامیابی همچون پرنده ای شکاری در دستان تو هست اما شکاری نمیکنی؟
بیت سوم:
موج زدن خون در جگر: کنایه از رنج و غم بسیار
نگار: معشوق، البته لازم به توضیح است که اصل کلمه نگار به معنای نقش و رنگ هست.
معنی: رنج و اندوهی که در دل خود داری آیا آن را در راه به دست آوردن معشوقی خرج نمیکنی؟
بیت چهارم:
مُشکین: خوشبو ، عطرآگین.
صبا: باد صبحگاهی، البته لازم به توضیح است که عرفا در اهمیت باد صبا بیان می کنند که این باد از جانب حرم امن الهی می وزد و پیک عاشق و معشوق است.
معنی: اخلاق و خلق و خوی تو از این جهت خوش و عطرآگین نشده است که همچون باد صبا از کوی دوست عبور نمیکنی.
بیت پنجم:
ترسم: مطمئن هستم،.
چمن: سبزه و گل.
آستین گل بردن: کنایه از بهره مند شدن .
گلشن: باغ گل.
معنی: زمانی که تو از این باغ پر از گل( دنیا) تحمل سر سوزنی سختی نمیکنی، یقین دارم که هیچوقت از آن بهره مند و کامیاب نیز نخواهی شد.
بیت ششم:
نافه: کیسه ای مشکین به اندازه تخم مرغی که زیر پوست شکم آهوی ختا وجود دارد و بسیار معطر و خوش بو است.
مُدرَج: درج شده.
طره: موی جلو پیشانی، موی تابدار و آراسته.
نکته: لازم به ذکر است که در قدیم لباس ها به گونه ای بوده است که جیب آن در آستین بوده است و از این جهت چیزی در آستین داشتن کنایه از دم دست بودن است، جدا از این مورد خوب است بدانیم در قدیم یکی از لوازم آرایش بوده است که جهت خوشبو و عطرآگین کردن مو به کار می رفته است.
معنی: صدها نافه عطرآگین در دستان تو آماده و مهیا هست، اما آن را فدای موی زیبای معشوقی نمیکنی؟ و در راه عشق کاری نمیکنی؟
بیت هفتم:
ساغر: جام شراب.
خمار: سردردی که بعد از خوردن شراب به آدمی دست می دهد.
معنی: جام ظریف و زیبای شراب را به خاک می افکنی و آن را هدر می دهی ؟ و هیچ نگران بلای خمار خود نیستی؟(کنایه از اینکه فرصت عیش را از دست می دهی و هیچ پروای روزهای سختی نداری؟)
بیت هشتم:
معنی: حافظ برو که اگر همه مردم بنده پادشاه زمان خود هستند و از او اطاعت می کنند، باری تو این کار را انجام نمیدهی.
2 دیدگاه روشن ای دل به کــوی عشــق گـذاری نمیکنی
زیبا بود . درود بر شما
سپاسگزارم