بیت نخست:
معنای بیت نخست:
اوج گرفتن دیگر برای من کافی است؛ چرا که دیگر توان خود را از دست دادهام و پر و بالی برای من باقی نمانده است، از دست تو چگونه میتوانم بگریزم وقتی به این اسیر عشق هیچ فرصت و مجالی نمیدهی.
نکات و آرایهها:
بسم: برای من کافی است.
هوا گرفتن: اوج گرفتن.
پر و بال نماندن برای کسی: توانایی نداشتن.
مجال: فرصت.
بیت دوم:
معنای بیت دوم:
انسان عاشق و درماندهای که چارهای داشته باشد، هیچ اندوهی ندارد، اما من نه راه فرار از عشقت را دارم و نه میتوانم راهی جهت دوستی و آشنایی با تو بیابم.
نکات و آرایهها:
ره گریز: اضافه اقترانی.
طریق آشنایی: اضافه اقترانی.
اوفتاده: درمانده.
احتیال: چارهاندیشی.
بیت سوم:
معنای بیت سوم:
تمام عمر و روزگار زندگیام در دوری از تو گذشت، اما اگر هنوز احتمال دارد که در قیامت به وصال تو برسم، تحمل آن (سپری شدن عمر) همچنان آسان است.
نکات و آرایهها:
فراق: جدایی.
اتصال: پیوند، وصال.
بیت چهارم:
معنای بیت چهارم:
اگر آدمی امید داشته باشد که بالاخره روزی به وصال معشوق خواهد رسید به راستی بسیار زیبا و دلنشین است که تمام عمرش در دوری از معشوق، صبور و شکیبا باشد(تمام عمر بار فراق را تحمل کند).
نکات و آرایهها:
به کف اوفتادن: حاصل شدن، میسر گشتن.
بیت پنجم:
معنای بیت پنجم:
تویی که نتوانستهای شبی را که بلندای آن به طول یک سال است، بیدار باشی، چه نتیجهای دارد که از غم روزگار برایت بگویم.
نکات و آرایهها:
حاصلی ندارد: نتیجهای ندارد.
درازنا: به بلندای.
بیت ششم:
معنای بیت ششم:
عجیب نیست اگر نسبت به حال انسانهای عاشق بیتفاوت هستی و غم آنها را نمیخوری، چرا که در تمام عمر چنین حالی را تجربه نکردهای.
نکات و آرایهها:
دردمندان: عاشقان.
بیت هفتم:
معنای بیت هفتم:
با من حرفی بزن که چنان در دام محبت تو گرفتار آمدهام و چنان سرگرم و مشغول تو هستم که دیگر یادی از خویشتن نمیکنم.
نکات و آرایهها:
اشتغال: مشغول بودن.
بیت هشتم:
معنای بیت هشتم:
ای قیامت (=معشوق) چرا نشستهای؟ برخیز و نشان بده قامت بلند و متناسب خود را ، قامتی که سراسر متناسب و به اندام است، برخلاف سرو بوستان که هیچگونه تناسبی ندارد!
نکات و آرایهها:
قیامت: استعاره از معشوق.
جناس: قیامت، قامت.
اعتدال: تناسب.
بیت نهم:
معنای بیت نهم:
چرا که مجلسِ سماع و رقص و پایکوبیِ امشبِ ما مجلسی نیست که دف با ضربهای و ساز بربط با گوشمالی از دست نوازنده، راحت شود(مجلس امشب ما تا دیر وقت برقرار است).
نکات و آرایهها:
سماع: رقص عارفانه.
دف و بربط: ابزار موسیقی.
طپانچه: ضربه با کف دست، سیلی.
بیت دهم:
معنای بیت دهم:
دیگر چهرهی همچون آفتابت را به آسمان نشان مده، چرا که ماه از شدت شرمساری خمیده و هلال گشت.
نکات و آرایهها:
آفتاب رو: اضافه تشبیهی.
نکته: بیت دارای صنعت حسن تعلیل است.
تناسب: آفتاب، آسمان،قمر، هلال.
بیت یازدهم:
معنای بیت یازدهم:
موهای خوشبو و ظریف صورتت و محل قرار گرفتن خالت چنان متناسب و هماهنگ است که گویی از قلمی که در حال نگارش خط غبار است، خالی فرو چکیده است.
نکات و آرایههای ادبی:
خط مشک بو: موهای تازه روییده شده اطراف چهره.
تو گویی: مثل اینکه.
غبار: خط ریز و نازکی که به زحمت میتوان آن را خواند.
بیت دوازدهم:
معنای بیت دوازدهم:
سعدی! تو نیز دیگر این مطلب را نگو که نگاه کردن به چهرهی زیبارویان گناه است، در واقع نگاه نکردن به چنین چهرهای زیبا گناه است!
نکات و آرایههای ادبی:
تکرار: گناه.
5 دیدگاه روشن بسم از هوا گرفتن که پری نماند و بالی
جناب آقای دکتر علیزاده سلام و عرض ادب
سپاس بابت سایت زیبا و انتخاب این اشعار بی نظیر
بسیار زیبا است و دلبر و جان آن خدا و معشوقی که سعدی و دیگر عارفان، در قالب چنین اشعاری از او یاد کرده اند_بسیار زیباست ، جمیل است و بلکه اجمل،… زیباترین /ای زیبا بحرمت آن روی زیبایت آن رخ زیبایت را از من و همه عاشقانت ،بر نگیر. در دنیا و اخری یا الله
خیلی سپاس از دکتر علیزاده بابت ارادت شان بر سعدی بزرگ و زحماتی که در راه معنا و مفهوم غزل ها متحمل می شوند راجع بر بیت اول لازم دیدم معناسنجی کنم من شاعر و مولف کشوری در کلان شهر تبریز هستم اصالتا اهل سرابم اما اکثر عمرم با ادبیات سپری شده و دیوان شامی هم از اثار حقیر می باشد
بسم از هوا گرفتن که پری نماند و بالی
کافی است بر من از عشق بهره گرفتن چرا که پر و بالی نماند ( نهایت عجرز و ناتوانی رسیده ام )
دکتر هوا گرفتن را بر هوا رفتن ( اوج گرفتن ) معنا کرده و این هم معنای متناسبی است چرا که عاشق در راه تعشق صعود می گیرد در واقع مراتب عاشقی از پایین به بالا را سپری می نماید
اما در عقبه مصرع اول می گوید به کجا روم ز دستت که نمی دهی مجالی با توجه به مصرع ثانی عاشق می خواهد دیگر تداوم تعشق ندهد اما بر می گردد و ادعا می کند که عدم تداوم بر من محال است اگر بگوییم صعود عاشقی تا اینجا کافی است در واقع مسیری که طی کرده ایم راضی بر ان مقدار هستیم و دیگر حرکت بیشتر نمی خواهیم ولی وقتی بگوییم بس است از عشق بهره جستن . در واقع می خواهیم از عاشقی وداع کنیم در حالیکه محال و ناشدنی است لهذا با توجه بر عقبه مصرع نخستین بهتر است بسم از هوا گرفتن معنا شود : کافی است بر من از عشق و تعشق برخوردار شدن . 09145019824
بسیار بسیار سپاسگزارم از بذل توجه شما و معنای شما
بسیار بسیار سپاسگزارم