عاشقانه

آمده بودی

از پس هزاره های مشکوک

قیامتی به پا بود

نه پر از ترس و دلهره

که سرشار از شادی و خنده

شکوه ات

دل ها را پر از سجده می کرد

و جان را

پرواز می­ آموخت

پروازی دوشادوش فرشتگان

روی در روی آسمان

تماشای شوق بیدارم کرد

ای کاش

ای کاش

ای کاش

چشمانم به روی تو در خواب می‌ماند

ای کاش بیداری

اشک نریخته­ ای در چشمانم رها نمی­ کرد

تا خیره­ تر ترا جستجو می کردم

در این هبوط تنهایی

۹۸/۵/۲۲

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.

فوتر سایت