هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم

هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم
هـزار جَـهـد بـکـردم کـه سِّـرِ عشـق بپوشم
نـبـود بـر سَـر آتـش میـسـرم کـه نـجـوشم
به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شَمایل تـو بدیدم نـه عقل مانـد و نه هوشم
حکـایتی ز دهانت بـه گوش جـان مـن آمد
دگـر نصیـحت مردم حکایت است بـه گوشم
مـگـر تـو روی بـپـوشــی و فتنه بـازنشانی
کـه مـن قـرار نـدارم کـه دیـده از تـو بپوشم
مـن رمـیـده دل آن بِـه کـه در سماع نیایم
کـه گـر بـه پـای درآیـم بـه دربـرند به دوشم
بـیـا بـه صـلح من امروز در کنار من امشب
که دیده خواب نکرده‌ست از انتظـار تو دوشم
مـرا بـه هـیـچ بـدادی و مـن هـنوز بر آنم
کـه از وجـود تـو مـویـی بــه عالمی نفروشم
به زخـم خورده حکایت کنم ز دست جراحت
کـه تـنـدرسـت ملامت کند چـو من بخروشم
مـرا مگوی کـه سعدی طریـق عشق رها کن
سـخـن چـه فـایده گفتن چـو پند می‌ننیوشم
بـه راه بـادیـه رفـتـن بِه از نشستن بـاطل
و گـر مُـراد نـیـابـم بـه قَــدر وُســع بکوشم

بیت نخست:

هـزار جَـهـد بـکـردم کـه سِّـرِ عشـق بپوشم
نـبـود بـر سَـر آتـش میـسـرم کـه نـجـوشم

معنای بیت نخست:

تمام کوشش خود را کردم  تا مگر راز عاشق شدن خود را پنهان کنم، اما مگر می‌شود انتظار داشت (آبی) بر روی آتش قرار بگیرد و نجوشد؟

نکات و معانی:

آتش: استعاره از عشق.

نکته: سعدی باور دارد که حقیقت عشق، خواستار آشکار شدن و برملا شدن است.

بیت دوم:

به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شَمایل تـو بدیدم نـه عقل مانـد و نه هوشم

معنای بیت دوم:

از ابتدای کار آگاه بودم و با خود عهد بسته بودم که هرگز عاشق نشوم، اما همین که صورت زیبای تو را دیدم نه عقلی برای من باقی ماند و نه هوشی.

نکات و معانی:

دل به کس سپردن: کنایه از عاشق شدن.

تکرار: هوش.

تناسب: هوش، عقل.

بیت سوم:

حکـایتی ز دهانت بـه گوش جـان مـن آمد
دگـر نصیـحت مردم حکایت است بـه گوشم

معنای بیت سوم:

داستان مختصری از دهان(کوچک) تو با جان و دل گوش دادم؛ بعد از آن تمام نصایح و پند و اندرز مردم داستان بیهوده و بی­ ارزشی است که وارد گوشم می‌شود.

نکات و معانی:

نکته: نکته جالب توجه در این بیت رندی هنرمندانه سعدی در استفاده از کلمه حکایت است؛ حکایت در مصراع اول با حرف”ی” در آخرش دلالت بر اختصار و کوچکی می‌کند که با دهان (که هر چه کوچکتر، دلنشین­تر) تناسب شگفتی درست کرده است.

نکته ۲: در نظر بنده حکایت جناس دارد اگر چه تقریبا به یک معنی است اما حکایت اول چنانچه پیشتر گفته شد دلالت بر نکته ظریف و مختصر دارد ولی حکایت در پایان مصراع دوم بیان کننده داستان بی­ارزش و غیر قابل اعتناست.

تناسب: دهان، گوش.

تکرار: گوش.

بیت چهارم:

مـگـر تـو روی بـپـوشــی و فتنه بـازنشانی
کـه مـن قـرار نـدارم کـه دیـده از تـو بپوشم

معنای بیت چهارم:

تنها راهی که شاید این شور و غوغا فروکش کند این است که تو چهره‌ی خود را بپوشانی، و گرنه من تصمیم ندارم که چشمانم را از دیدن تو بپوشانم.

نکات و معانی:

فتنه: شور و غوغا.

ایهام تناسب: قرار نداشتن؛ ۱. تصمیم نداشتن، ۲. آرام و قرار نداشتن (اگر چشمانم را از دیدن تو بپوشم آرام و قرار خود را از دست خواهم داد).

بیت پنجم:

مـن رمـیـده دل آن بِـه کـه در سماع نیایم
کـه گـر بـه پـای درآیـم بـه دربـرند به دوشم

معنای بیت پنجم:

همان بهتر که منِ آشفته حال و پریشان مشغول سماع و رقص  نشوم؛ چرا که اگر با پای خود وارد چنین مجلسی شوم، در اثر وجد حاصل از سماع از خود بیخود خواهم شد و در حالی که مرا بر دوش خود گذاشته‌اند از مجلس بیرون خواهند برد.

نکات و معانی:

رمیده دل: آشفته حال و پریشان.

سماع: رقص عرفانی.

به پای درآمدن: با پای خود وارد شدن.

تضاد: پای و دوش.

جناس و تکرار: به.

تضاد: درآمدن و به در بردن.

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل

بیت ششم:

بـیـا بـه صـلح من امروز در کنار من امشب
که دیده خواب نکرده‌ست از انتظـار تو دوشم

معنای بیت ششم:

بیا امروز با من آشتی کن و شب در آغوشم باش؛ چرا که چشمانم دیشب از بس که در انتظار تو بود به خواب نرفته است.

نکات و معانی:

تضاد: امروز و امشب.

ایهام تناسب: دوش؛۱. دیشب،۲. کتف (تناسب با کنار و دیده).

بیت هفتم:

مـرا بـه هـیـچ بـدادی و مـن هـنوز بر آنم
کـه از وجـود تـو مـویـی بــه عالمی نفروشم

معنای بیت هفتم:

مرا با هیچ عوض کردی و رها کردی، اما من هنوز این قصد را دارم که مویی از وجود نازنین تو را با عالمی مبادله نکنم.

نکات و معانی:

برآنم: این قصد دارم.

بیت هشتم:

به زخـم خورده حکایت کنم ز دست جراحت
کـه تـنـدرسـت ملامت کند چـو من بخروشم

معنای بیت هشتم:

حکایت درد و زخم ناشی از جدایی را تنها برای همدرد و زخم خورده‌ای همچون خود بیان خواهم کرد؛ زیرا انسانی که درد و رنج عشق را نچشیده است وقتی خروش و فریاد مرا بشنود، شروع به سرزنش و ملامت من خواهد کرد.

نکات و معانی:

تناسب معنایی: زخم خورده، جراحت.

تضاد: زخم خورده، تندرست.

بیت نهم:

مـرا مگوی کـه سعدی طریـق عشق رها کن
سـخـن چـه فـایده گفتن چـو پند می‌ننیوشم

معنای بیت نهم:

نصیحتم نکن و نگو که سعدی دست از راه عشق بردار و عاشقانه زندگی نکن! وقتی پند و اندرز شما را نمی‌شنوم چه سود و فایده‌ای از نصیحت کردن می‌برید.

نکات و معانی:

طریق عشق: اضافه استعاری.

بیت دهم:

بـه راه بـادیـه رفـتـن بِه از نشستن بـاطل
و گـر مُـراد نـیـابـم بـه قَــدر وُســع بکوشم

معنای بیت دهم:

راه بیابان در پیش گرفتن و رفتن بهتر از بیهوده نشستن است، حتی اگر در این راه به آرزوی خود نرسم، اما به قدر همت و توان خویش کوشش خواهم کرد.

نکات و معانی:

بادیه: بیابان.

بِه: بهتر.

مراد: آرزو.

وُسع: توان.

11 دیدگاه روشن هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.

فوتر سایت