سعدی(۶۰۶-۶۹۰ هجری قمری) یکی از معدود شاعرانی است که می توان او را پشتوانه زبان، فرهنگ، اندیشه و سنت مردم این سرزمین به شمار آورد.
در شمال شرقی شهر شیراز اندکی دورتر ازمزار خواجه حافظ، نزدیک باغ دلگشا، آرامگاه بزرگترین گوینده و نویسنده ایران ، افصح المتکلمین، شیخ اجل، مشرف الدین مصلح بن عبدالله سعدی شیرازی است که تا جهان برپاست«صیت سخنش» در آفاق میرود و «ذکر جمیل» وی به هر گونه زبان گفته می آید و با گذشت روزگاران بزرگیش نمی کاهد و گوهران نظم و نثرش چون مهر جهانتاب بر آسمان ادب فروزنده می ماند.
اوضاع آشفته ایران در پایان روزگار سلطان محمد خوارزمشاه و ترکتاز تاتار به این مرز و بوم بود به ویژه حمله سلطان غیاث الدین، برادر جلال ادین خوارزمشاه به شیراز(۶۲۱)، دانش پژوه جوان را که آهویی جز آموختن دانش در سر نمی پرورد، بر آن داشت که به ترک یار و دیار گوید و آهنگ نظامیه بغداد کند، تا در آن سامان با دلی آسوده از خرمن معرفت خوشه چیند. سعدی در نظامیه یک زمان از آموختن نمی آسود تا در دانش بدان پایگاه رسید که وی را به دستیاری استادان برگزیدند و چنانکه خود در بوستان آورده است دستوری یافت درس را پس از تقریر پیشوای ادب بار دیگر برای دانشجویان بازگوید و به تلقین بپردازد. سعدی از محضر دو استاد بزرگ بهره ها گرفت نخست جمال الدین عبدالرحمن ابوالفرج بن جوزی دوم(در گذشته به سال ۶۳۶)، مدرس مدرسه مستنصریه بغداد که به وعظ و تذکیر شهره روزگار بود، دوم عارف معروف، شهاب الدین ابوحفص عمربن محمد، صاحب عوارف المعارف(درگذشته به سال ۶۳۲) که از وی به نام شیخ دانای مرشد یاد کرده است.
شوق درونی سعدی به جهانگردی و چیره دستی وی در مجلس گویی و وعظ و پریشانی احوال جهان که به قول او “چون موی زنگی در هم آشفته بود»، سبب گشت که دل بر سفر نهد و با رنج های آن بسازد، تا آنچه با استدلال و بحث از استاد آموخته بود، خود نیز بیازماید و جمال علم و عمل بیاراید و به مدد سیر در آفاق آنچه را در مدرسه آموختنی نیست، هم فرا گیرد و به کمال آدمیت برسد. سی و اند سال این سفر دشوار به درازا کشید و حاصل آن آثار گرانقدر زیر است:
بوستان: سعدی بوستان را درسال ۶۵۵ سروده است، به قول دکتر غلامحسین یوسفی: پسندها و آرزوهای سعدی در بوستان بیش از دیگر آثار او جلوه گر است. به عبارت دیگر سعدی مدینه فاضله ای را که می جسته در بوستان تصویر کرده است. در این کتاب پر مغز از دنیای واقعی کمتر سخن می رود بلکه جهان بوستان همه نیکی است و پاکی و دادگری و انسانیت یعنی عالم چنان که باید باشد. به قول مولوی «شربت اندر شربت است». بوستان سعدی عالم انسانیت و تسامح است به معنی کامل کلمه، بی آنکه این مفهوم عالی و شریف در مرز نژاد و رنگ و پیوند محصور بماند. عبث نیست که سعدی را انسانی به معنی کامل کلمه خوانده اند و شاعر انسانیت.
گلستان: سعدی گلستان را در سال ۶۵۶ فراهم آورد. گلستان را باید فرا آورده آزمونها و نمودارمطالعه سعدی در افکار و احوال و اخلاق و آداب مردمی شمرد که وی در سفر سی ساله با آنان سر و کار داشته و از راز درونشان آگاه گشته و از هر یک اندرزی شنیده و نکته یی آموخته و به گنجینه خاطر سپرده است و آنگاه در فراغ بال چند ساله ای که در روزگار سلغریان یافته، این گهرهای تابناک را به رشته کشیده. نبوغ سعدی در نویسندگی و گویندگی از گلستان نیک نمایان است و اگر استاد جز همین یک اثر به یادگار نمی گذاشت بر اثبات بزرگی وی دلیل توانست بود.
دیوان: سعدی در غزل سرایی نیز یگانه استاد است و غزل عاشقانه را با آن همه شور و حال لطیف تر از او کس نسروده است. غزلیات سعدی را به طیبات، بدایع، خواتیم و غزلیات قدیم بخش کرده اند. قصایدی به فارسی و عربی نیز دارد که در آنها داد اندرز داده و ممدوحان را به عدل و انصاف خوانده. علاوه بر اینها سعدی رساله های دیگری نیز دارد: نصیحهالملوک،رساله عقل و عشق و مجالس پنج گانه.
مطالب نوشته شده خلاصه ای است از زندگینامه سعدی نوشته دکتر خطیب رهبر و دکتر غلامحسین یوسفی.
3 دیدگاه روشن زندگی نامه کوتاه سعدی
سلام استاد علیزاده . فرهیخته گرامی ،
خواندن غزلیات حضرات لسان الغیب حافظ و شیخ اجل سعدی ، از نگاه زیبا و عمیق و روان حضرتعالی حلاوت و لذتی وصف نشدنی نصیبم کرد . البته وقت نشد کامل مطالعه کنم . مطالب را ذخیره کردم تا در فرصت مناسب پا به پای دخترم که افتخار شاگردی شما را دارد ، بخوانم و حظ برم .
درودتان باد . قلم تان مانا .
سلام جناب کشاورزی
بسیار بسیار از پیام شما خوشحال شدم و به بنده لطف ها کردید. همچنین بسیار مشتاقم اگر پیشنهاد یا نکته ای در مورد مطالب موجود دارید بیان فرمایید.
سلام
وقت بخیر جناب دکتر
از مطالب نمی شه کپی کرد
بعضی وقتا آدم تک بیتی یا مطلب کوچکی رو دوست آره استوری کنه
نمی شه کپی کرد احتمالا تنظیمات سایتون رو اینجوری کردید که نشه
ممنونم اگه اصلاح کنید
سعدی وار بنگرید استاد علیزاده
شاد باش و دیر زی
بوی جوی مولیانم آرزوست