
از کودکی علاقه زیادی به غزل “هر که دلارام دید…” داشتم به ویژه زمانی که با صدای دلنشین جلال الدین منبری همراه می شدم و در درون خویش زمزمه می کردم. شما را به خواندن این غزل زیبا دعوت می کنم.
در ادامه کوشش می کنیم نکات و معانی بیت ها را بیان کنیم.
بیت نخست:
دلارام: منظور معشوق، دلبر، آنکه باعث آرامش آدمی میشود.
چشم داشتن: انتظار داشتن.
نکته: در سرتاسر بیت اول تضاد وجود دارد؛ چر اکه بطور معمول دلارام باید باعث آرامش جان شود و آدمی خواهان است که هر چه سریعتر از دام نجات پیدا کند اما سعدی کاملا برعکس صحبت کرده است.
معنا: هرکس (دلارام) معشوق را دید، قرار و آرامش خود را از دست می دهد و هرکس در دام عشق او گرفتار شد انتظار نجات یافتن و رها شدن را ندارد.
بیت دوم:
کنایه: پرده برانداختن کنایه از: آشکار گشتن، خود را نشان دادن.
به اتمام رفت: به پایان رسید، یکسره شد.
معنا: در حالی که تنها یاد تو در میان بود، ما عاشق و شیفتهی تو شده بودیم، یکباره خود را آشکار ساختی و کار ما یکسره کردی.
بیت سوم:
تشبیه مضمر: سعدی در این بیت بطور پنهانی معشوق را به ماه و سرو تشبیه کرده است.
نکته: بارها مشاهده کردهاید که شاعران قامت معشوق را به سرو تشبیه کردهاند، جدا از وجه شبه های گوناگونی که در مورد شباهت انسان و سرو گفته شده است؛ مثل قامت بلند و آزادگی و همیشه سبز بودن و.. ، یکی از اصلیترین وجه شبه هایی که کمتر بدان پرداخته شده است و در نظر شاعران اهمیت زیادی داشته است “تعادل” و “تناسب اندام” این درخت است که شاعران را واداشته تا با دیدن او به یاد قامت متعادل معشوق خود بیفتند.
معنا: به طور معمول ماه در روز نمیتابد آن چیست که خانه را روشن کرده است؟ و همچنین هیچگاه سرو بر روی پشت بام نمیروید، آن کیست که بر پشت بام ایستاده است؟
بیت چهارم:
واج آرایی: واج آریی حرف “خ “در کل بیت.
اضافه تشبیهی: خورشید عشق.
کنایه: سوختن خرمن کنایه از برباد رفتن زندگی و دار و ندار.
خانگه: خانقاه.
معنا: عشق که مانند خورشیدی است با پرتو خود مشعله ای را روشن کرد که به وسیلهی آن تمام دار و ندار انسان خاص و عام را سوخت و نابود کرد.
بیت پنجم:
جمع: اصطلاحی است عرفانی، هرچند معانی بسیاری برای آن ارائه دادهاند مانند: شهود حق بی خلق و ..اما در به طور کلی مراد و منظور سعدی در عبارت عارف مجموع به نظر می رسد سالکی باشد که با همهی همت به خدا پردازد و از هر نو پراکندگیِ خاطر نجات یابد؛ به عبارت دیگر: هیچ امری از امور دنیا و هیچ شغلی از مشاغل ظاهر و باطن، او را از کار خدا باز ندارد و متفرق و پریشان حال نگرداند.
اضافه تشبیهی: دیوار صبر.
شد در عبارت”ننگ شد” به معنای رفتن است.
ننگ شد و نام رفت: تمام اعتبار و حیثیت خود را از دست داد.
معنا: عارفی که تمام خاطر خود را متمرکز کرده بود و در راه سلوک صبر و شکیبایی را برای خود همچون دیواری قرار داده بود تا به جز خداوند به چیز دیگری نیندیشد، نتوانست (در برابر عشق تو) صبور باشد بنابراین تمام اعتبار و آبروی خود را رها کرد.
بیت ششم:
معنا: اگر در تمام عمر خود بتوانم لحظه ای با تو بنشینم، حاصل و بهرهی من از تمام عمر خویش همان لحظه است وگرنه بقیهی لحظههای زندگی که بی تو می گذرد هیچ سود و منفعتی ندارد.
هوا پختن: به فکر چیزی بود ، آرزوی چیزی داشتن، عاشق شدن.
تناسب: پختن و سوختن و خام.
تضاد: بین پختن و خام.
نکته: هر چند سعدی در این بیت هوا پختن و سوختن از سر فراق را به عنوان دو عبارت متفاوت در نظر گرفته است و با کلمه “یا” آن ها را جدا ساخته است اما مراد و منظور هر دو عبارت یکی است و آن عاشق شدن است. در نظر سعدی و بسیاری از عرفا تنها راهی که آدمی در این دنیا میتواند پخته و با تجربه گردد عشق و عاشقی است.
معنا: هر کس در این دنیا عاشق نگشت و درد عشق را تحمل نکرد، خام و بی جربه از این دنیا خواهد رفت.
بیت هفتم:
قدم از سر کردن: با تمام شوق و اشتیاق رفتن.
اقدام: جمع قدم.
معنا: ما برای رسیدن به دوستان با تمام شوق و اشتیاق و با تمام وجود حرکت خواهیم کرد زیرا کسانی که بخواهند به طور عادی و معمولی در این راه حرکت کنند مطمئنا به جایی نخواهند رسید.
بیت هشتم:
همت: اراده، خواست.
جناس: کام و ناکام.
معنا: سعدی هرگز نمی خواست که سراغ عشق برود اما همین که شراب عشق در دهان فرو ریخت، عقل را برخلاف انتظار و در حالی که هنوز به آرزویش نرسیده بود رخت خود را بست و رفت.
5 دیدگاه روشن هر که دلارام دید از دلش آرام رفت
نوع تشبیه دلارام و دلارام چیست؟
سلام اقای دکتر
بسیار عالی بود
اشعار عرفانی حاوی مضامین بسیار است و هر گونه معنی کنیم معانی ای را هم از دست خواهیم داد.
نگارش شما بسیار عالی بود و قابل تقدیر است.
فقط خواستم عرض کنم همه اش نبود
همه را شیخ اجل هم شاید نتونه بگه چون شعر بهش الهام شده
سلام به شما دوست بزرگوار
قطعا به همین شکل هست که شما می فرمایید.
از توجه شما بسیار سپاسگزارم و خرسند.
خیلی عالی
من معنی بیت اول رو متوجه نمیشدم با خوندن این مطلب کاملا درک کردم
سلام علیکم
شاید در بیت اول شیخ اجل معتقد باشد که؛
هرکس که از زندگی مادی و حیوانی بگذرد و به کمال و آگاهی برسد، دیگر نمیتواند بیتفاوت به مسائل و مشکلات پیرامون خود باشد. لذا، آرامش خود را در چالش با ناملایمات از دست خواهد داد
قبل از اینکه پیامبر اکرم را مأمور به آگاه سازی ما نسبت به حقیقت هستی و احکام الهی شود، ما به هر موجودی متوسل میشدیم ( ماه، خورشید، آتش، ستارگان و…). بعد از اطلاع و استماع آیات قرآن حجت برما تمام شد
.
.
.