بیت نخست:
معنای بیت نخست:
از حضرت یعقوب _ پیر کنعان _ سخنی شیرین و دلپذیر شنیده ام: جدایی و دوری از یار چنان کاری می کند که نمی توان آن را بیان کرد.
نکات و آرایه ها:
خوش: زیبا و دلپسند.
پیر کنعان: حضرت یعقوب.
فراق: جدایی.
بیت دوم:
معنای بیت دوم:
واعظ شهر که داستان ترسناک روز قیامت را بیان کرد؛ در اصل اشاره ای است کوتاه و سربسته از روزگار دوری از معشوق.
نکات و آرایه ها:
حدیث: داستان، سخن.
هول: ترس و هراس.
واعظ: نصیحتگو؛ از شخصیت های منفی دیوان حافظ است.
کنایت: اشاره کوتاه و سربسته.
بیت سوم:
معنای بیت سوم:
پیک صبا که از حرم معشوق خبر دارد و از جانب حرم او می آید، هرمطلبی در مورد معشوق گفت پریشان و نامعلوم بود، نشان و خبر از یار سفر کرده را باید از چه کسی بپرسم؟
نکات و آرایه ها:
بَرید: پیک و قاصد.
صبا: نسیمی که از جانب حرم الهی میوزد، و پیک عاشق و معشوق است.
برید صبا: اضافه تشبیهی.
پریشان گفت: بیمعنی و آشفته گفت.
بیت چهارم:
معنای بیت چهام:
آه و فریاد از آن زیباروی نامهربان عهد شکن، که چقدر راحت و آسوده یاران خود را ترک کرد و رفت.
نکات و آرایه ها:
فَغان: آه و فریاد.
ایهام تناسب: “مهر” در “نامهربان” و “مهرگسل” در معنای خورشید با “ماه” تناسب دارد.
بیت پنجم:
معنای بیت پنجم:
گویی دل من دیگر به درد عشق تو عادت کرده و درمان را رها ساخته است، من نیز بعد از این به مقام رضا روی خواهم آورد و از رقیب شکرگزار خواهم بود.
نکات و آرایه ها:
مقام: در لغت به معنای منزلت و مرتبه؛ در اصطلاح تصوف: به یکی از مراحل سیر وسلوک گفته میشود که سالک با تحمل سختی و مشقت فراوان بدان می رسد و در آن دارای ثبات است.
رضا: در لغت به معنای خشنودی؛ در اصطلاح تصوف: یکی از مراحل سیر وسلوک است که بعد از توکل قرار دارد و عبارت است از خشنودی دل از آنچه پیش آید.
رقیب: نگهبان و مراقب معشوق.
خو کردن: عادت کردن.
تناسب: درد و درمان.
بیت ششم:
معنای بیت ششم:
پیر دهقان گفت: غم دیرینه را با شراب کهنه از بین ببرید؛ چرا که تنها مایه ی خوشدلی همین است.
نکات و آرایه ها:
خوشدلی: سعادت، خوشبختی.
تناسب: کهن، سالخورده و پیر.
تناسب: تخم، دهقان.
پیر دهقان: پیری که حکایات کهن ایرانی را می داند و بیان می کند و بسیار با تجربه و خردمند است؛ به گونه ای نماد فرهنگ باستانی ایران است.
بیت هفتم:
معنای بیت هفتم:
باد این مَثَل را به سلیمان آموخت: که هرچند روزگار مطابق میل تو باشد و باد بر طبق میل تو بوزد اما هرگز کار بیهوده نکن و به آنچه ثبات ندارد اعتماد مکن .
نکات و آرایه ها:
گره به باد زدن: کنایه از عمل بیهوده؛ همچنین کنایه از اعتماد بر عمر کردن.
بر مراد رفتن: مطابق خواست و میل تو باشد.
مَثَل: نکته کوتاه و اثرگذار، پند، اندرز.
نکته: در روایات دینی باد به فرمان سلیمان بوده است.
تناسب: سخن، مَثَل، گفت.
تکرار: باد.
جناس: با، باد.
بیت هشتم:
معنای بیت هشتم:
به فرصت اندکی که آسمان در اختیار تو گذاشته است، فریفته نشو؛ چه کسی به تو گفت که این روزگار دیرینه سال، حیله گری را رها کرده است.
نکات و آرایه ها:
سپهر: آسمان.
از راه رفتن: گمراه شدن، فریفته شدن.
زال: پیر و خمیده قامت.
دستان: مکر، فریب، حیله
ایهام تناسب: زال و دستان؛ معنای دیگر زال که پدر رستم است با کلمه دستان ایهام تناسب دارد.
بیت نهم:
معنای بیت نهم:
در برابر خواست و تقاضای معشوق، چون و چرا نکن ؛ چرا که بنده ی خوشبخت هر سخنی را که معشوق بیان می کند، از جان و دل می پذیرد.
نکات و آرایه ها:
چون و چرا: بحث و ستیزه کردن، مناقشه کردن.
مقبل: خوش اقبال، خوشبخت.
به جان قبول کردن: از جان و دل پذیرفتن.
جانان: معشوق.
جناس: مقبل، قبول.
جناس: جان و جانان.
تناسب: دم زدن، سخن، گفت.
بیت دهم:
معنای بیت دهم:
چه کسی به تو گفته است که حافظ دست از غم عشق تو کشیده است و دیگر به تو فکر نمی کند؟ من چنین مطلبی را نگفته ام، هر کس گفته است دروغ گفته است.
نکات و آرایه ها:
بهتان: تهمت، دروغ.
تکرار: گفت.
2 دیدگاه روشن شنیده ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت
نشـان یـار سـفـرکرده از کـه پـرسـم بـاز
کـه هـر چـه گـفـت بَـریـد صبا پریشان گفت
معنای بیت سوم:
پیک صبا که از حرم معشوق خبر دارد و از جانب حرم او می آید، هرمطلبی در مورد معشوق گفت پریشان و نامعلوم بود، نشان و خبر از یار سفر کرده را باید از چه کسی بپرسم؟
بسیار تمیز و کوتاه معنی فرمودید
فقط نظرتون چیه اگه اینجوری توضیح بدیم؟
برید صبا یا همون پیک صبا
(یعنی حال و هوای آرام و آرامش بخش و لطیف و لطیف کننده دل شب تا سحر که با حال وهوا وخلوت و آرامش سحرانگیز خودش دل عاشق رو که از شدت درد فراق و نیاز به وصال یار خواب در چشمش از ارزش افتاده و لذتی نمیده افسونها میدمه و خبرهایی دل انگیز از کوی یار میده و لطیف و نورانی و گرم و لبریز از یاد و حال و هوا و وصال یار میکنه و با تمرکزی که به عاشق از هر چه غیریار میده از هر زمان دیگه او رو به یار نزدیکتر میکنه و اخبار روشنتر و گویاتر و رساتر و روحبخش تری به او میرسونه)
نشونی یار و دوست و دلبرم را که از پیشم رفته از چه کسی جستجو کنم؟
تنها کس که شاید کمکی بکند در این باره، حال و هوای دل شب سحرگاهی است ولی حالا دیگه اونم حال خوب و خبرها و اسرار روشنی به دلم نمیرسونه و گرمی و آرامش وصلی ازش نمیشنوم
(عاشق بقدری در فراق معشوق تنها شده که تنها مونس و محرم و همدم و پیکش حال و هوای سحرگاهی شده و در خلوت دل شب معشوق رو پیوسته یاد میکنه و در فراقش محزون و غمگین و پریشانه و خواب و راحتی از چشمهاش به کنار رفته)
سلام وعرض ادب بسیار سپاسگزارم بابت معنی دلنشین و زیباتون