بیت نخست:
معنای بیت نخست:
هر چند پادشاهی هستم که به وسیله تو به اسارت افتادهام اما حقیقت مطلب این است؛ از وقتی که اسیر (عشق) تو شدهام از تمام تعلقات دنیوی و اخروی آزاد و رها هستم.
نکات و آرایه ها:
پارادوکس: دربند بودن و آزادی.
تضاد: پادشاه و اسیر.
نکته: حافظ مصراع اول این بیت را تضمین کرده است:
حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی من از آن روز که در بند توام آزادم
بیت دوم:
معنای بیت دوم:
از بس که به سبب دیدن تو شاد و خرسند هستم، تمام غمهای عالم نمیتوانند کوچکترین تأثیری در من ایجاد کنند.
نکات و آرایه ها:
تضاد: غم و شادی.
بیت سوم:
معنای بیت سوم:
چه فرخنده روزی است! آن روز که جان من در طلب تو تن را رها کند و برود، آن روز عزیزان عالم به دیدارم خواهند آمد و به من تبریک خواهند گفت.
نکات و آرایه ها:
خرم: خوشا، فرخنده ، خجسته.
مبارک باد: تهنیت گویی، تبریک گفتن.
بیت چهارم:
معنای بیت چهارم:
منی که در هیچ جایگاهی و احوالی ، آرام و قرار نمیگرفتم، نزدیک تو مقیم شدم و دل بستم.
نکات و آرایه ها:
خیمه انس: اضافه اقترانی.
خیمه انس زدن: کنایه از اقامت کردن.
مقام: جایگاه.
رخت افکندن: ساکن شدن، اقامت کردن.
دل نهادن: عاشق شدن، دل بستن.
بیت پنجم:
معنای بیت پنجم:
آیا میدانی از برکت وصال تو چه چیزی از تو درخواست دارم؟ هیچ، حقیقت این است که من به سبب یادکرد تو صلاح و مصلحت خویش را فراموش کردهام.
نکات و آرایه ها:
مصلحت: خیر، نیکی.
بیت ششم:
معنای بیت ششم:
به وفای تو سوگند میخورم، که از آن زمان که عاشقت شدم چشم انتظار وفاداری کسی نبودهام و در دل را به روی کسی باز نکردهام.
نکات و آرایه ها:
دلبند: معشوق.
دل بستن: عاشق شدن، توقع داشتن.
در نگشادم: در دل را به روی کسی باز نکردم، کسی را پذیرا نشدم.
تکرار: وفا، دل.
تضاد: بستن و گشادن.
بیت هفتم:
معنای بیت هفتم:
تا زمانی که تصویر قامت تو در ذهن من نقش بسته است، از همه مردم خوش قامت دنیا، بینیاز و آزاد هستم و هیچگونه دلبستگی و تعلقی به آنها ندارم.
نکات و آرایه ها:
خیال: تصویر، نقش.
آزاد بودن سرو: بی تعلق بودن سرو.
بیت هشتم:
معنای بیت هشتم:
حقیقتا شیرین سخنی تو را نمیتوان توصیف کرد، و شگفت انگیزتر اینکه من و تو چونان شیرین و فرهاد عاشق و معشوق یکدیگر هستیم.
نکات و آرایه ها:
راست آمدن: قابل توصیف بودن.
تکرار: شیرین.
تلمیح: داستان شیرین و فرهاد.
بیت نهم:
معنای بیت نهم:
هیچگونه ثروت و دارایی ندارم که آن را همچون خاک نثار قدمهایت کنم، در نتیجه همچون طبلی میان تهی مینمایم که در باطن چیزی ندارد و در ظاهر پر از بانگ و فریاد است.
نکات و آرایه ها:
دستگاه: ثروت و دارایی.
حاصل آن است: نتیجه آن است.
طبل تهی پربادم: مانند طبل تو خالی پر از ادعا هستم و تنها بانگی دارم.
نکته: سعدی از آن جهت که هیچگونه دارایی و ثروتی ندارد خود را به طبل تو خالی تشبیه میکند و از آن جهت که قصد دارد پول نداشته را نثار قدم معشوق کند، ادعای خود را به بانگ طبل تشبیه کرده است.
بیت دهم:
معنای بیت دهم:
به نظر میرسد جور و ستم روزگار تا بنیاد مرا بر باد ندهد و مرا ویران نسازد دست از سر من بر نمیدارد.
نکات و آرایه ها:
مینماید: به نظر میرسد.
جناس: نَـکُـنـد، نَـکَـنـد.
دست کوته کردن: دست برداشتن.
بنیاد کندن: ویران ساختن.
تضاد: فلک، بنیاد.
بیت یازدهم:
معنای بیت یازدهم:
آنچه من از این دنیا فهمیدهام این است که: ظاهرا سعی و کوشش ما در برابر سرنوشت ازلی بیفایده است، بنابراین تسلیم قضا و قدر الهی شدم.
نکات و آرایه ها:
سابقه حکم ازل: سرنوشت و تقدیر.
جهد: سعی و کوشش.
تن به قضا دادن: تسلیم شدن.
بیت دوازدهم:
معنای بیت دوازدهم:
در برابر جور و ستم روزگار چارهای جز صبر و شکیبایی ندارم؛ چرا که هیچگونه داور و حاکمی وجود ندارد که بتواند از روزگار دادخواهی کند.
نکات و آرایه ها:
داور: قاضی، حاکم شرع.
داد ستاندن: عدالت و انصاف برقرار کردن.
بیت سیزدهم:
معنای بیت سیزدهم:
از بودن در شیراز و همنشینی با مردم شیراز به طور کامل غمگین و افسرده هستم، زمان آن رسیده است که به بغداد سفر کنم و تو اگر میخواهی از من خبری بگیری از سرزمین بغداد جویای احوال من شوی.
نکات و آرایه ها:
صحبت: همنشینی.
گرفتن دل: غمگین و افسرده شدن.
وقت آن است: زمان آن رسیده است.
بیت چهاردهم:
معنای بیت چهاردهم:
جای تعجب است اگر فریاد من به گوش صاحب دیوان نرسد و او کاری نکند چرا که مسلما فریاد من به سرزمین بغداد رسیده است.
نکات و آرایه ها:
صاحب دیوان: ناظر خزانه.
جناس: معنای فریاد رسیدن در مصراع اول و دوم با یکدیگر فرق دارد. در مصراع اول مراد رسیدن فریاد به بغداد است اما در مصراع دوم منظور به کمک کسی رسیدن است.
فریاد رسیدن: به کمک رسیدن.
بیت پانزدهم:
معنای بیت پانزدهم:
سعدی! اگر چه حدیث حب الوطن من الایمان حدیثی درست و صحیحی است اما نمیتوان در فقر و تنگدستی مُرد به این دلیل که من در اینجا به دنیا آمدهام.
نکات و آرایه ها:
تضمین: حب الوطن من الایمان.
سختی: فقر و مسکنت.