
بیت نخست:
معنای بیت نخست:
تو (دارای فکر،اندیشه و قصدی هستی که) با ما راه نمیآیی و همراه نمیشوی، من نیز دلی دارم که دیگر، توان صبر و شکیبایی ندارد.
نکات و معانی:
فرود آمدن سر: کنایه از تسلیم شدن، البته در اینجا میتوان آن را نشانهی همراه شدن و راه آمدن گرفت.
نکته: کلمه سر را میتوان مجاز از فکر و اندیشه گرفت؛ به علاقه ظرف و مظروف.
بیت دوم:
معنای بیت دوم:
کدام چشم تو را مشاهده کرد که بعد از آن ( در دوران هجران و فراق روی تو) تمام عمر شروع به گریستن نکرد؟
نکات و معانی:
تکرار: دیده، روی.
آب دیده: اشک.
جناس: رو، فرو.
بیت سوم:
معنای بیت سوم:
تنها عیب و ایرادی که میتوان از زیبایی تو گرفت، این است که نباید انتظار مهربانی و محبت از او داشت.
نکات و معانی:
قَدَر: اندازه.
طبع و خو : سرشت، طبیعت.
بیت چهارم:
معنای بیت چهارم:
زلف عطرآگین و خمیدهی چوگان مانند تو چه جور و ستمهایی که بر عاشق بیچاره و گرفتار خود همچون گوی روا نمیدارد!
نکات و معانی:
جور: ستم.
چوگان و گو: ) چوب + گان ، پسوند نسبت ) در پهلوی چوپگان ، چوپگان ، چوبکان ، معرب آن صولجان است و کلمه ٔ فرانسوی شیکان از فارسی مأخوذ است . (حواشی برهان ). چوب بلند سرکجی است که در بازی گوی بکار برند. (جهانگیری ). چوب گوی بازی . (آنندراج ). چوب کجی که بدان گوی زنند. (انجمن آرا). چوب کفچه مانندی که با آن گوی بازی میکردند. (فرهنگ نظام ). چوب دستی سرخمیده ای که بدان گوی بازی کنند. (ناظم الاطباء). اما چوگان قدیم با امروز فرق داشته است . در قدیم چوگان صورت کفچه داشته که گوی داخل آن بتواند قرار گیرد چه در قدیم گوی را با چوگان از هوا میگرفته اند و سپس باز به هوا پرتاب میکردهاند. اما امروز سر چوب چوگان یا کمی انحنا دارد و یا آنکه چوب کوتاه دیگری به طور متقاطع بر سر چوب دستهی چوگان نصب میشود که بتواند گوی را از روی زمین بغلطاند یا با ضربه به هوا پرتاب کند.
چوگان زلف: اضافه تشبیهی، خمیدگی و شکست زلف به انحنای آخر چوگان تشبیه شده است.
تناسب حروف: چوگان، چو گو.
زلف مُشکین: زلفی که همچون مُشک، عطرآگین و خوشبو است.
اوفتاده: اوفتاده در ارتباط با مسکین به معنای بیچاره، عاشق، گرفتار است و در ارتباط با گوی به معنای به زمین افتادن.
نکته: سعدی در این بیت بیان میکند: همانگونه که چوگان به گوی ضربه میزند و به عبارتی بر او ستم روا میدارد زلف تو نیز هر کس را که اسیر و گرفتار دام خود ببیند بر او ستم روا میدارد؛ زیبایی بیت وقتی درخشانتر میشود که به این نکته توجه داشته باشیم که در قدیم چوگان به صورت کفچه بوده است و گوی داخل آن قرار میگرفته است، و از این نظر سعدی قرار گرفتن و گرفتار شدن دل عاشق در دام زلف معشوق را به زیبایی به تصویر کشیده است.
بیت پنجم:
معنای بیت پنجم:
اگر تو هزاران گزند و آسیب بر دلِ رنجدیده و زخمی وارد کنی، باز بدی از جانب من است اگر اقرار به نیکویی تو نکنم و آنها را نیک تفسیر نکنم.
نکات و معانی:
ریش: زخم.
تضاد: بد، نکو.
بیت ششم و هفتم:
معنای بیت ششم و هفتم:
اگر با توجه به این که گفت وگوی من و تو هیچ نتیجه و حاصلی ندارد، زبان و سخنان پر از امید خود را کوتاه کنم و سخنم را به پایان برسانم، همه گمان میبرند که معنا و حقیقت که همچون آتشی در سینهی من است و همچون عود خوشبو و معطر است، خاموش گشته است.
نکات و معانی:
زبان امید: اضافه اقترانی؛ زبان و سخنی که نشاندهنده امید است.
عودسوز: ظرفی که در آن عود میسوزانند. مجمر. مجمری که در آن بوی خوش میسوزانند.
عودسوز سینه: اضافه تشبیهی.
آتش معنی: اضافه تشبیهی.
بیت ششم و هفتم موقوف المعانی هستند.
ایهام تناسب: کلمه “بو” دارای ایهام تناسب است؛ معنای نخست: رایحه، معنای دوم: امید.
بیت هشتم:
معنای بیت هشتم:
این چگونه عاشقی است که هر چند گرفتار هجران است اما هیچگونه فریاد دردناکی سر نمیدهد، و این چگونه مجلسی است که هیچگونه شور و غوغایی در آن وجود ندارد.
بیت نهم:
معنای بیت نهم:
همانا گویی شور و غوغای عشق از زمان کودکی در شیر (شیر مادر سعدی) وجود داشته است، چرا که سعدی با اینکه پیر شده است اما هنوز هیچگونه تغییر و دگرگونی در عشقش حاصل نشده است.
نکات و معانی:
جناس: شیر و شور.
جناس: شیر و پیر.
مگر: همانا.
ایهام تناسب: شور؛ ۱: غوغا، ۲: یکی از انواع طعمها و مزهها.
تغیُّر: دگرگونی.