به قول دکتر خرمشاهی هیچ کلمهای در دیوان حافظ دشوارتر از رِند نیست و مهمترین و منسجمترین تزی که حافظ دارد، رندی است.
اگر نگاهی به فرهنگها و لغت نامهها بیندازیم خواهیم فهمید که رند در لغت به معنی زیرک، لاابالی، بیقید به آداب و رسوم عمومی و اجتماعی است؛ کسی که بیتوجه به جو یا محیط، حداکثر بهره را از حیات گذرا برگیرد.
برهان قاطع رند را چنین معنی میکند: مردم محیل و زیرک و بیباک و منکر و لاابالی و بیقید باشد و ایشان را از این جهت رند خوانند که منکر قید و صلاحند؛ و شخصی که ظاهر خود را در ملامت دارد و باطنش سلامت باشد.
اگر جدا از فرهنگ عرفانی به کلمه رند در متون فارسی دقت کنیم خواهیم فهمید که این کلمه فاقد هرگونه معنا و فحوای مثبت میباشد، و تقریبا برابر است با معنای اراذل و اوباش و مردم بیسر وپا که هیچگونه قید اخلاقی، عقلی، دینی و…ندارند و هر کاری به دلخواه خود انجام میدهند.
نمونهای که معمولا برای اثبات این مطلب آورده میشود مفهوم کلمه رند در نگاه ابوالفضل بیهقی صاحب کتاب تاریخ بیهقی است؛ در کتاب نامبرده در ذکر بردار کردن حسنک چنین میخوانیم: “…آواز دادند که سنگ دهید، هیچکس دست به سنگ نمیکرد، و همه زار میگریستند، خاصه نشابوریان. پس مشتی رند را سیم دادند که سنگ زنند. و مرد خود مرده بود…”
رند در متون فارسی (جز در شعر عاشقانه_عارفانه) چهرهای بسیار منفی دارد؛ رند انسانی بیسر و پای شهوت پرست هوسباز هرزه گرد بینماز میخواره بی قید لاابالی پشت و پا به حیا و آبروزده ایست که جز به خودش به چیزی دیگر فکر نمیکند و برای چند سکه پول هر کاری انجام میدهد.
معنای رند در گلستان و بوستان سعدی نیز منفی است و هیچگونه وجه مثبتی ندارد، اما همین کلمه رند در غزلهای سعدی چهرهای دیگر دارد و عاشق مستی است که با پارسایی و ننگ و نام وداع کرده است.
جالب است بدانید نخستین بار سنایی در دیوان خود بار مثبت به کلمه رند میدهد و از آن به نیکی یاد میکند:
یا
در شعر “عارفانه_عاشقانه” رند رفته رفته به صورت شخصیتی دلخواه درآمد و میخوارگی و لاابالیگری او مظهر وارستگی و سرمستی و رهایی از تعلقات شد، کسی که شراب نیستی میدهد و نقد هستی میستاند و به هیچ قیدی وابسته نیست به غیر از الله.
اما رند و رندی در دیوان حافظ حتی قدمی فراتر از معنای بالا برمیدارد و این اصطلاح مخصوص دیوان خود خواجه است: رند حافظ رند پاکباز آزاد اندیش، عارفی که نه تسلیم شیخ ریاکار میشود و نه در برابر قدرت زورمندان سر فرود میآورد. رند او مظهر آزادی و آزاد مردی و فتوت و عشق حقیقی و جویای جمال معنوی است.
بنا بر سخن دکتر خرمشاهی: حافظ نظریه عرفانی “انسان کامل” یا “آدم حقیقی” را از عرفان پیش از خود گرفت و آن را با همان طبع آفرینشگر اسطورهساز خود بر رند بیسر و سامان اطلاق کرد و رندان تشنه لب را “ولی” نامید.
رند، “انسان برتر” یا “انسان کامل” یا بلکه اولیاء الله به روایت حافظ است.
رند در دیوان حافظ بیش از ۸۰ بار به کار رفته است و همین بسامد بالا، اهمیت این کلمه در نگاه حافظ را نشان میدهد.