در خرابات مغان نور خدا می‌بینم

در خرابات مغان نور خدا میبینم
در خـرابـاتِ مُـغـان نـورِ خـدا مـی‌بـیـنم
این عجب بین که چـه نوری ز کجا می‌بینم
جلوه بر من مفروش ای مَلِکُ الحاج که تو
خـانـه مـی‌بـیـنی و مـن خانه‌خدا می‌بینم
خـواهـم از زلـفِ بُـتـان نافه گشایی کردن
فکـر دور اسـت هـمـانـا کـه خـطا می‌بینم
سـوزِ دل، اشـکِ روان، آهِ سـحر، نالـهِ شب
ایـن هـمـه از نظـرِ لـطـفِ شـمـا می‌بینم
هـر دم از رویِ تـو نـقـشی زندم راهِ خیال
بـا که گویـم که در ایـن پرده چه‌ها می‌بینم
کس ندیده‌ست ز مُشکِ خُتَن و نافهِ چین
آن چه مـن هـر سـحـر از بـاد صبا می‌بینم
دوسـتـان، عـیـب نـظـربازی حافظ مکنید
کــه مــن او را ز مـحـبـان شـمـا می‌بینم

بیت نخست:

خـرابـاتِ مُـغـان نـورِ خـدا مـی‌بـیـنم
این عجب بین که چـه نوری ز کجا می‌بینم

معنای بیت نخست:

در میکده مغان، تجلی نور الهی را مشاهده می­کنم، این شگفتی را ببین که من چه نوری را! از چه جایگاهی می­بینم.

نکات و آرایه‌­ها:

خرابات: در لغت به معنای قمارخانه و فاحشه خانه، اما در اصطلاح عرفانی به معنای خراب شدن صفات بشریه و فانی شدن وجود جسمانی، یا مرکز عیش و طرب روحانی.

مغان: پیشوایان و موبدان دین زردشتی.

نور خدا: جلوه‌­ی حق.

بیت دوم:

جلوه بر من مفروش ای مَلِکُ الحاج که تو
خـانـه مـی‌بـیـنی و مـن خانه¬خدا می‌بینم

معنای بیت دوم:

ای پیشوای حاجیان، در برابر من خودنمایی نکن و فخر مفروش؛ چرا که تو تنها خانه‌­ی خدا را می­بینی ولی من صاحب­خانه را!

نکات و آرایه‌­ها:

جلوه فروختن: فخر و خودنمایی کردن.

ملک الحاج: سرپرست حاجیان.

خانه‌­خدا: صاحب­‌خانه؛ منظور خداوند است.

بیت سوم:

خـواهـم از زلـفِ بُـتـان نافه گشایی کردن
فکـر دور اسـت هـمـانـا کـه خـطا می‌بینم

معنای بیت سوم:

قصد دارم گره‌­های زلفِ پر پیچ و تابِ زیبارویان را باز کنم و عطر خوشبوی آن را آشکار سازم؛ می‌­دانم فکر دور و محالی است و قطعا خطا می­بینم؛ یعنی رسیدن به یار فکر محال و دور از واقعیت است.

نکات و آرایه­‌ها:

بتان: زیبارویان.

نافه‌­گشایی: گشودن سر نافه و بوی خوش پراکندن؛ در اینجا استعاره از گشودن گره­‌های زلف پر پیچ و تاب معشوق.

فکر دور: فکر محال.

خطا می­بینم: خطا تشخیص می­‌دهم.

بیت چهارم:

سـوزِ دل، اشـکِ روان، آهِ سـحر، نالـهِ شب
ایـن هـمـه از نظـرِ لـطـفِ شـمـا می‌بینم

معنای بیت چهارم:

از سر لطف و عنایت شما، هم آتش به دلم افتاده است و هم اشک چشمانم جاری است، هم در سحرگاه آه می­کشم و هم شب‌­هنگام ناله سر می­‌دهم.

نکات و آرایه­‌ها:

نظر: توجه و عنایت.

نکته: بیت را به دو شکل می‌­توان تفسیر کرد؛ ۱. از سر طنز به کلمه نظر نگاه کنیم؛ حافظ به طنز به معشوق می­‌گوید: آنقدر به من توجه و عنایت داری که دچار تمام این مشکلات ( سوز دل و…) شده­ام، ۲. کلمات سوز دل و… با نگاه عرفانی معنی کنیم.

بیت پنجم:

هـر دم از رویِ تـو نـقـشی زندم راهِ خیال
بـا که گویـم که در ایـن پرده چه‌ها می‌بینم

معنای بیت پنجم:

چهره­‌ی زیبای تو هر لحظه در خیال من نقشی تازه به وجود می­‌آورد؛ با چه کسی می­‌توانم بگویم که در این پرده‌­ی پر نقش خیال، چه نقش­‌های شگفتی می­‌بینم.

نکات و آرایه‌­ها:

راه خیال: اضافه تشبیهی.

نکته: مصراع اول به این گونه نیز میتوان معنی کرد: هر لحظه راه خیال چهره‌ی زیبای تو را برای من نقش می‌زند.

بیت ششم:

کس ندیده‌ست ز مُشکِ خُتَن و نافهِ چین
آن چه مـن هـر سـحـر از بـاد صبا می‌بینم

معنای بیت ششم:

آن بوی خوش و عطرآگینی که من سحرگاهان از باد صبا استشمام می­کنم، آنقدر خوشبو و معطر است که حتی مشک ختن و نافه­‌چین به پای آن نمی­‌رسند.

نکات و آرایه‌­ها:

نافه: کیسه­‌ای است به حجم یک نارنج در زیر شکم آهوی نر که ماده­‌ای سیاه رنگ از آن خارج می­‌گردد و بسیار خوشبو است.

بیت هفتم:

دوسـتـان، عـیـب نـظـربازی حافظ مکنید
کــه مــن او را ز مـحـبـان شـمـا می‌بینم

معنای بیت هفتم:

دوستان، از نظر بازی حافظ، ایرادی مگیرید؛ چرا که من او را از دوستداران شما می­‌دانم.

نکات و آرایه‌­ها:

نظربازی: از کلمات کلیدی دیوان حافظ است که گویا حافظ آن را فضیلت می­‌داند؛ نظربازی در واقع نگاه کردن به چهره­‌ی زیبارویان است و در نظر وی این نگاه دور از فساد و ابتذال است.

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.

فوتر سایت